چگونه دارایی زنده بیافرینیم
در سرمایهگذاری، همیشه مرزی ناپیدا میان «دارایی» و «سرمایه» وجود داشته است؛ یکی جسم دارد و دیگری جریان. زمین، ساختمان و برجهای مسکونی برای دههها فقط به عنوان ظرفی برای حفظ سرمایه دیده میشدند، نه منبعی برای خلق آن. اما اکنون، در دنیایی که تجربه و خدمات، جایگزین مالکیتِ صرف شدهاند، دارایی دیگر چیزی نیست که فقط داشته باشی؛ دارایی باید کار کند، جریان بسازد و بازتولید کند.
از دیرباز و به ویژه در فرهنگ اقتصادی ما ایرانیان، املاک، مأمنی برای نگهداری سرمایه بوده است. زمین و خانه، گاه پشت قبالۀ نوعروسان شده و گاه خزانۀ نگهداری از حاصل دسترنج یک خانواده، که با گذشت زمان یا با خرید و فروش، ارزش مالی بالاتری پیدا میکند. اما در چند سال اخیر دیگر شاهد رونقهای پلکانی زمین و مسکن در کشورمان نیستیم و رکود بر این بازار سایه افکنده است. در ظرفی بزرگتر اما، یک جابهجایی بنیادین هم رخ داده است؛ دارایی دیگر تنها «وسیلهٔ نگهداری ثروت» نیست، بلکه میتواند «منبع جریان درآمد» باشد، به این شرط که مدیریت شود، سرویسدهی کند و از دل تجربهٔ ساکنانش، درآمد تولید کند.
این تحول که در اقتصادهای پیشرفته با عناوینی چون Real Estate as a Service یا Asset-as-a-Service شناخته میشود، دقیقاً همان فرآیندی است که در مدل توسعه و بهرهبرداری هتلبرجها به صورت بومی و عملیاتی در ایران در حال پیادهسازی است. اما چطور یک ملک به «دارایی زنده» بدل میشود؟ آیا میتوان چشماندازی برای این مسیر ترسیم کرد و در نهایت نسخهای پیچید که چنین دستاوردی را بازتولید کند؟ پاسخ، در سه محور کسبوکار، تجربه و ساختار مالی نهفته است.
مدل مفهومی: ملک بهعنوان پلتفرم خدماتی
مدل اقتصادی جدید، سرمایهگذار را از نقش سنتی یک مالک که باید صبر کند تا در تورم به سود برسد، به جایگاه «سهامدار» ارتقا میدهد. در دیگر یادداشتهای همین ویژهنامه گفتیم که در گذشته، ارزش ملک با متر و موقعیت سنجیده میشد؛ امروز اما، کیفیت بهرهبرداری، آرامش ساکنان، و استمرار خدمات، موتورهای تولید ارزش افزوده هستند. در این معنا، ساختمان فقط زیرساخت نیست، بلکه بستر تجربه است و هر تجربه میتواند یک جریان مالی تازه بیافریند.
این منطق، وقتی در ساختاری نظاممند پیاده شود، برای نهادهای مالی و سرمایهگذاران کلان جذاب میشود. چون بر خلاف مدلهای فروشمحور، اینجا «پایداری» حرف اول را میزند. در مدل دارایی زنده، جریان نقدی همزمان با تحویل، به جای آنکه پایان یابد، آغاز میشود. حفظ ارزش با تعمیر و نگهداری، اشتراک خدمات، قراردادهای تجهیز و دکوراسیون سفارشی، مدیریت اجارهداری و همکاری با برندهای همافزا در این مسیر، به درآمدهای قابل پیشبینی تبدیل میشوند. این همان مفهومی است که در زبان مالی به آن Recurring Revenue میگویند: درآمدی که از تجربۀ تکرارشونده زاده میشود، نه از معاملۀ مقطعی.




