بنای زنده، بنای یک زندگی
گمشدهٔ این روزها شاید چشماندازی باشد که در آن برای هر پدیده یا شخص، آیندهای روشن و دستیافتنی ترسیم شده باشد، به راستی شهر آرمانی کجاست و خانه آرمانی چگونه ساخته میشود؟ اگر نتوانیم به آرمانشهر فرضی خود دست یابیم، آیا نباید برای ساختنش از جایی آغاز کنیم؟ یا دست کم برای داشتنش، افق روشنی تجسم کنیم؟ این، قصۀ یک سلول از اندامی تنومند است که میخواهد در جایگاه خود، بهترین باشد؛ خانهای که پایداری را ارزش خود تعریف کرده، به آن امید که از دل هزاران خانه پایدار، شهری پایدار پدید آید.
پایداری، از خانه تا شهر
پایداری در دو بعد محیطی و اجتماعی تعریف میشود. پایداری زیستمحیطی به معنای طراحی و ساخت خانهها و شهرهایی است که به محیطزیست آسیب نرسانند و در بهبود آن نیز نقشی سازنده ایفا کنند. این نقطه مطلوب، از توجه به مواردی مانند کاهش مصرف انرژی و منابع طبیعی، کاهش آلودگی هوا، آب، خاک و استفاده از مصالح سازگار با محیطزیست پدیدار میشود. پایداری اجتماعی نیز به معنای طراحی و ساخت شهر، محله و خانههایی است که پاسخگوی نیازها و خواستههای همه شهروندان و ساکنانش باشد. رسیدن به این مقصود میطلبد تا به دسترسی آسان به امکانات، تأمین امنیت و رفاه، حفظ هویت و فرهنگ محلی توجه کافی شود.